صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
چه صدائيست که پيچيده در اين جنگل مرگ ؟
چه کسي تيشه بر اين شاخه ي افتاده زمين مي کوبد؟
اين تبر مال تو نيست!دستها آن تو نيست !
تو چه محکم و چه کاري و چه با عشق و علاقه !
به من شاخه ي افتاده ي خشکيده تبر مي کوبي!
آي آرام بزن مي شکند عمق سکوت !
واي آرام بزن تا نکنم آه تو را جمع کن هر چه شکستي دل من !
هيزم خوبي شد! آتشي بردل من زن که ببيني
عشق هم مي سوزد !
خوب هم مي سوزد . . .